معنی مقابل جفا

حل جدول

مقابل جفا

وفا


جفا

جور

بی وفایی کردن، جور، جور و ستم کردن

بی وفایی کردن، جور و ستم کردن

بی وفایی کردن

فرهنگ عمید

جفا

هر چیزی که نفع و فایده نداشته باشد، بیهوده،
باطل،
خاروخاشاک،
کف آب،
غش: بهر آن است این ریاضت واین جفا / تا برآرد کوره از نقره جفا (مولوی: ۴۴)،

جور، ستم،
(اسم) [قدیمی، مجاز] ناسزا،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جفا

آزار، اذیت، بی‌وفایی، بی‌مهری، تطاول، جور، ستم، ظلم، غدر، نامهربانی،
(متضاد) مهر

فرهنگ معین

جفا

آزردن، بی مهری کردن، بی وفایی کردن. [خوانش: (جَ) [ع. جفاء] (مص م.)]

فارسی به عربی

جفا

سوء السلوک

فرهنگ فارسی هوشیار

جفا

بی مهری، بی وفائی


جفا پیشه

جفا کار

لغت نامه دهخدا

سخت جفا

سخت جفا. [س َج َ] (ص مرکب) جفاکار. جفاپیشه. بی وفا:
دلبر سست مهر سخت جفا
صاحب دوست روی دشمن خوی.
سعدی.
ای سخت جفای سست پیمان
رفتی و چنین برفت تقدیر.
سعدی.


مقابل

مقابل. [م ُ ب َ](ع ص) رجل مقابل مُدابَر؛ مردی نیک گوهر.(مهذب الاسماء). رجل مقابل، مرد گرامی از جانب مادر و پدر.(منتهی الارب)(از آنندراج)(ناظم الاطباء).کریم النسب از جانب پدر و مادر و در اساس گوید: رجل مقابل مدابر؛ مرد کریم الطرفین.(از اقرب الموارد).

عربی به فارسی

مقابل

در مقابل , برضد , در برابر

معادل ابجد

مقابل جفا

257

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری